ياحق
اللهم عجل لوليك الفرج
چشم تو خورشيد را بر نمي تابد، پس بيهوده چشم در خورشيد مدوز. سهم تو از خورشيد آنست که در آيينه مي بيني. اما روزگار آيينه ها نيز سپري گشته است. آيينه هاي شکست گرفته و هزار تکه هر يک به قد خويش، قدري نور مي تاباند و هر يک به قدر خويش، پاره اي از خورشيد را حکايت مي کنند.روزگاري بوده است که آيينه هاي پي در پي روزهاي سرد زمين را در تابش خورشيد مکرر غرقه مي کردند، اما چيزي نمي گذرد که آيينه ها يک يک شکست مي گيرند و ياد خورشيد در خورده هاي آيينه بر زمين مي ماند؛ چيزي نمي گذرد که در نبود آيينه ها خورشيد فراموش مي شود و روي در خفا مي کند؛ چيزي نمي گذرد که لاجرم تنها راه ما به خورشيد از اين پاره هاي آيينه راست مي شود.
سلام بزرگوار
شك...يقين....
دعا كنيد تشنه بشيم....