سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  قلب مطمئن
طمع کشاننده به هلاکت است و نارهاننده ، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده ، و بسا نوشنده که گلویش بگیرد و پیش از سیراب شدن بمیرد ، و ارزش چیزى که بر سر آن همچشمى کنند هر چند بیشتر بود مصیبت از دست دادنش بزرگتر بود ، و آرزوها دیده بصیرت را کور سازد و بخت سوى آن کس که در پى آن نبود تازد . [نهج البلاغه]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
108864
بازدیدهای امروز وبلاگ
31
بازدیدهای دیروز وبلاگ
6
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
قلب مطمئن
لوگوی وبلاگ
قلب مطمئن
بایگانی
فروردین 85
خرداد85
اسفند 84
سفرنامه
سایه گل
داغ عشق
پاییز 1385
تابستان 1385
اوقات شرعی
لینک دوستان

تا..............شقایق
آرام سرزمین ذهن من...
قصه گو
روزهای عاشقی
هفت شهر عشق
طلبه ای از نسل سوم
جنون
نحن اقرب الیه من حبل الورید
استشهادی
راوی
نان و نمک
یادداشت های پراکنده یک مجاهد فی سبیل الله
عطش
فیروزه
سکوت قصه گو
اسکای
دادگر

لوگوی دوستان












موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   قلب مطمئن  

عنوان متن غریبه با آسمون! دوشنبه 85 فروردین 28  ساعت 7:1 صبح

بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم انهُ هوَ خیرُناصرٍ و معین

 

سلام

سلام به همه اونایی که بزرگی خدا تو دلشون باعث شده همه چی براشون کوچک بشه .

 

خوب به سلامتی فکر کنم دوباره توبه کردم و قراره این جا رو رونق بدم!

با نام خدا و طلب یاری از اون شروع کردم و بحث دلهره و انسان و آرامش رو پی میگیرم:

 

 

بشر همواره دنبال راهی بوده تا اضطراب ها و خستگی ها و دلهره هاشو کم بکنه و به آرامش بیشتری برسه ، این رو من نمیگم گواهش تاریخه!  کتاب های تاریخ و تاریخ تمدن بشر!!!!

 

امروزه هم خیلی ها معتقدن که هرکسی بیشتر تلاش کرده تا به آرامش برسه ،بیشتر دلهره داره! این بلای جوامع صنعتی و کشور های متمدنه! نگران نباشید !خیلی طبیعیه! متاسفانه فرصت ها مثل ابر میگذرند و اگه یه خورده بیشتر توی منجلاب روزمرگی فرو رفته باشی، وضعیت بدی پیدا میکنی، اون وقت دیگه نمیتونی دنبال آسایش باشی ،چون تمام فکر و ذکر و انرژی که صرف میکنی برای اینه که حرص زیاده خواهی ات رو به امید رسیدن به آرامش دنبال کنی و  بیشتر و بیشتر فرو بری........

خوب آدمیزاد هم وقتی یه راه رو اشتباه بره!معلومه که هرچی بیشتر بره " گم تر " میشه!و دورتر!

 

 رفتم که خـــار از پا کنم،محمل نهان شد از نظر(برم)

 یک لحظه غافل گشتم و یک عمــــــــر راهم دور شد

 

همینه دیگه! اگه مرد راهی و میخوای به مقصد برسی باید کفش آهنین به پا کنی و اجازه ندی هر خاری تو رو از مسیرت جدا کنه!حکایت این خار ها ،حکایت پروانه هاست!!!

میگن تو راه که میرین دنبال پروانه راه نیفتین ها!!!یهو سرتون رو که بلند کنین میبینین هم کلی وقتتون گذشته و هم اینکه اینقدر سر به هوا بودین که راه زیر پاتون رو نفهمیدین کجا رهاش کردین!

بعد توی تاریکی غروب!باید دنبال راه بگردین و اینکه اصلا میتونین توی تاریکی به منزل بعد برسین یا اینکه....

یا اینکه باید شب رو توی دشت بمونین؟؟؟

 

توی دنیای متمدن ومدرن امروز،انسان اونقدر مغرور شده که فکر کرده دیگه مستقل شده و خودش رو از اتصال به آسمون مبرا دیده!!!

انسان مستقل و بریده از آسمون،وحی ،دین، منبع رحمت ...غریبه که شد با آسمون، اونوقته که احساس تنهایی میکنه!و یادش میره که اصلا اسمش چه معنایی داره!!!

انسان ریشه اش از انسه! اُنس با آسمون!

 

اون هایی که حتی یه ذره دلبستگی و تعلق خاکی دارن،باید قید آرامش خاکی رو بزنن.

 

همین!من فقط همین رو فهمیدم!

 

خدایا شکرت

در پناه حق

 


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ای قوم به حج رفته.....
گم شد...
السلام علی...
اللهم اجعل یقین فی قلبی...
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ