بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم انهُ هوَ خیرُناصرٍ و معین
از تعلق خاکی داشتن حرف زدم،و رسیدم به اینجا که برای آرامش داشتن باید متعلقات خاکی رو بدون دلسپردگی رها کرد،اما
اما انسان که باید انس داشته باشه،نمیتونه بدون احساس تعلق! زندگی کنه!خوب!پس احساس وابستگی اش رو باید ارضاء کنه؛
اگه به آسمون وابسته باشه!!!به منبع وحی،این مسئله حل میشه،هم احساس تعلق داره و هم تعلق خاکی نداره و میتونه آرامش داشته باشه،احساس آرامش؛
این روزها دارم راجع به این فکر میکنم که چطور میشه انیس آسمون بود؟
و این سوالم رو گذاشتم کنار همون آیه قشنگی که هر چه که از آرامش و طمانینه دارم،مدیون این آیه هستم:
"الا بذکرالله تطمئن القلوب"
ذکر خدا!
برای این که ذکر خدا رو داشته باشی باید بشناسیش.
برای این که خدارو بشناسی باید خودت رو بشناسی؛
و شناخت انسان!یعنی شناخت یه موجود!که میتونه بهترین هارو داشته باشه،باید برم دنبال اینکه انسان چطوری میتونه به بهترین هایی که براش در نظر گرفته شده و از آسمون رمز تکاملش و والا شدنش ارسال شده!
خیلی ساده است:انسان وابسته و متعلق به آسمونه؛و آسایش انسان در دست آسمون!
حالا باید ببینم انسان برای بریدن بند های اسارت خاکی اش و پرواز کردن و رسیدن به بندهای تعلق آسمونیش باید چکار کنه؟
خدایا شکرت
در پناه حق
|